ماجرای موهای دردسرساز رضا یزدانی در « از یاد رفتهها»
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۴۴۹۱۲
خوانندهای با استایلی مشخص و اتوکشیده که در ترانه هایش بیشتر در فضای قدیم سیر میکند و نوستالژی بازی حرف اول کارهایش را میزند، حالا برای اولین بار به طور جدی نقش اصلی یک سریال به اصطلاح تاریخی را به عهده دارد.
رضا یزدانی که سبک خاصی را برای خواندن خود در موسیقی کشور انتخاب کرده و مخاطبان خاص خود را دارد، در اولین حضور جدی اش در یک سریال نقش مهراد مستوفی یکی از نوادگان قاجار را بازی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** شما در این سریال یکی از نقشهای اصلی را ایفا کردید که حضور و تجربه جدی برایتان به شمار میرود. تا به اینجای کار چه بازخوردهایی از سمت مخاطبان گرفتید؟
- راستش خودم هم سورپرایز شدم از اینکه مردم بسیاری طرفدار نقش مهراد شدند و در این چند شب کامنتهای بسیاری داشتم که چرا سرنوشت این نقش انقدر زود به پایان رسید. مهراد نقش منفی بود که الان و بعد از مرگش به نوعی برای مخاطب، قهرمان شده است و مردم نیز علاقه بسیاری به مهراد دارند. حتی همان شب که مهراد کشته شد، پستی در فضای مجازی گذاشتم که از پایان حضور مهراد خبر دادم که نزدیک به ۵ هزار نفر کامنت گذاشتند و گلایهای از نبودن مهراد در ادامه سریال کردند که برخی گفتند ما دیگر سریال را نمیبینیم. بعضیها خیلی عصبانی گفتند حالا همین جای داستان باید قهرمان قصه را بکشید؟
** اولین تجربهتان را در یک سریال تاریخی که در باکس مناسبتی رمضان پخش میشود، بازی کردید.
- قرار نبود ماه رمضان پخش شود و قرار بود تا پخش هفتگی داشته باشیم و بر همان اساس بنا بود تراکهایی که خواندم به صورت هفتگی پخش شود و من هم برایشان برنامه ویژهای داشتم و قرار بود دو هفته یکبار این ترانهها پخش شوند. اما در هرحال باکس رمضان جذابیت خاص خود را دارد و همچنین مخاطبان فراوانی نیز دارد.
** چطور شد که بهرام بهرامیان برای نقش اصلی سریال خود به سمت یک خواننده رفت؟
- بازیگری برای من بعد از فیلم «تیک آف» شروع شد به این دلیل که بازخوردهای بسیار خوبی بعد از بازی در آن فیلم گرفتم و خیلی از بازیگرهای خوب و کارگردانهای صاحب نام درباره این نقش با من صحبت کردند و گفتند که خیلی خوب ایفایش کردی و همان زمان همه مرا به ادامه راه بازیگری تشویق کردند. به همین خاطر هم وقتی بهرامیان پیشنهاد ایفای نقش مهراد را به من داد، اول از همه شک داشتم که قبول کنم چراکه سریال بود و قرار بود در زمان طولانی ساخته شود کما اینکه اگر سینمایی بود هیچوقت چنین شکی نمیکردم چرا که مهراد مستوفی را خیلی دوست داشتم. در ادامه به بهرامیان گفتم نه و نمیتوانم قبول کنم و گفتم که حرفه اصلیم بازیگری نیست و من خوانندهام و کنسرت دارم و درگیریهای خاص خودم را دارم و خود را موظف کردم که سالی یک آلبوم تولید کنم. از طرفی مدام کنسرت دارم و کلیپ میسازم و همه اینها به اندازه کافی زمانم را پر کرده است. برای همین وقتی گفتند یکسال و نیم باید برای بازی در این سریال زمان بگذاری برایم بسیار سخت بود.
** بهرامیان شما را بر اساس چه ویژگیای انتخاب کرده بود؟ با توجه به بازیهای قبلی شما در فیلمهای سینمایی؟
- بهرامیان جنس صورت و راه رفتن من را در نظر گرفته بود. میگفت وقتی روی سن میایستی مثل فردی هستی که میخواهد کار مهمی انجام دهد و او نیز به دنبال همین صلابت در نقش مهراد میگشت و آنقدر گفت که من مجاب شدم و اولین بازیگری بودم که قرارداد بستم. از بهرام بهرامیان بسیار ممنونم به خاطر کمکی که به من کرد تا بتوانم این نقش را دربیاورم. مردم و یکسری دوستان بازیگرم خیلی از ایفای نقشم راضیاند.
** با توجه به اینکه مهراد از یک خانواده مرفه و سرشناس بود، چقدر برای رسیدن به این نقش تلاش کردید؟
- مهراد خیلی از من دور نبود و خیلیها گفتند که آدم کاریزماتیکی هستی و همه آن نگاهها و رفتارهای مهراد را دارم مثل اینکه برای بدست آوردن آنچه میخواهم تلاش میکنم و برایش میجنگم و این نقش از جمله نقشهایی بود که با من هماهنگ بود و این طور نبود که از من فاصله زیادی داشته باشد و برای رسیدن به آن شخصیت تلاش فراوانی به کار ببندم و خیلی زود این نقش را پیدا کردم. یکسری رفتارها را بهرامیان یادآور شد و یادم داد و یک سری را خودم حین خواندن فیلم نامه به کارگردان گفتم.
** چطور مجاب شدید برای بازی در سریال پس از ۲۰ سال موهایتان را کوتاه کنید؟
- از ابتدا فکر میکردم قرار است موهایم را جمع کنم که دیده نشود و با گریم درستش میکنند. از طرفی هم آن زمان کسی مویی بلند نمیکرد و ما مجبور بودیم به سمت موی کوتاه برویم. در ادامه آقای بهرامیان آرام آرام یک جورهایی که کمتر متوجه شوم مثل افرادی که میخواهند خبر بدی بدهند گفت که موهاتو باید کوتاه کنی و قبول کردم. وقتی فیلم کوتاه کردن موهایم را در فضای مجازی گذاشتم بازخوردهای بسیاری پیدا کرد.
** شخصیت مهراد درست در نقطه اوج از قصه حذف شد. در آینده مهراد به قصه بر میگردد؟
- نه مهراد واقعا مرده و جالب است که همه مخاطبان این سریال امیدی دارند که او باز هم به قصه برمی گردد و زنده است در صورتیکه اصلا اینطور نیست و مهراد واقعا مرده است.
** یعنی به صورت فلش بک هم در ادامه قصه حضور ندارید؟
- چرا تعدادی سکانس را به صورت فلش بک بازی کرده بودم که قرار است در قسمتهای آینده پخش شود. دیشب قرار بود چند سکانس از همین فلش بکها پخش شود که نشد و نمیدانم چه سرنوشتی در انتظار این سکانسها است و پخش میشود یا نه.
** به نظر شما کشته شدن مهراد آنهم در اوج قصه در روند منطقی داستان خللی ایجاد نمیکرد؟
- قصه ما از ابتدا همین بود و هیچ قصهای به آن اضافه نشد و از همان اول که من مشغول بازی در این سریال شدم قرار بود تا مهراد در میانه راه کشته شود. اما معتقدم اگر در قسمت ۲۰ این اتفاق برای مهراد میافتاد قطعا بهتر بود. به نظرم مهراد نقش بسیار ماندگاری شد و یکی از دلیلهای آن هم به این بر میگردد که در اوج رفت و دقیقا در جایی از قصه کشته شد که در ذهن همه مردم ماند چراکه اصلا انتظارش را نداشتند.
** به این اشاره کردید که زمانیکه مهراد کشته شد، قهرمان شد. این از ابتدا در قصه وجود داشت؟
- نه مهراد از ابتدا نقش منفی بود، اما عاشق پیشگی دارد که مردم این جنس از عشق را دوست دارند. عاشق بیقراری که هر کاری انجام میدهد تا عشقش را به دست بیاورد و مردم ما نیز این وجه از عاشق را میپسندند.
** این سریال ۲۵ قسمت دیگر هم دارد. شما در فصل دوم نیز حضور دارید؟
- نه من در ادامه قصه حضور ندارم.
** این مشخص است که ورزش میکنید، اما تا به حال بوکس کار نکرده بودید؟
- نه، اما یک ماه نزد احسان روزبهانی فنهای مورد نیاز را یاد گرفتم و همینجا از احسان عزیز تشکر میکنم. البته بوکسی که در سریال میبینید بوکس حرفهای نیست که الان در مسابقههای جهانی اجرا میشود. به این خاطر که در سال ۱۳۲۰ بوکس به این شکل نبود و شکل ورزشی بود که تا حدی شبیه کشتی کج و کتک کاری بود تا بوکسی که ورزشکار گارد ببندد و تمام فنها را اجرا کند. به ما گفته بودند که شما نباید بوکس حرفهای امروز رو اجرا کنید و حتی از مخاطبین شنیدم که بوکس بازی کردنم را نقد کردند و گفتند لااقل میرفتی کلاس تا یه مشت زدن رو یاد بگیری! قاعدتا نباید این نوع بوکس را برای ۸۰ سال پیش نشان میدادند. حین بازی در این سریال به شدت خسته شدم آنهم به این دلیل که حدود ۱۵ روز فقط مشغول ضبط دو مسابقه بوکس بودیم و روزی ۱۷ ساعت تصویربرداری داشتیم. فکر کنید در فصل تابستان و گرمای شدید هم هستید که خود به خود سختی کار را دوچندان میکند و حالا چهار مشعل روشن هم در گوشههای رینگ بوکس قرار داشت و حدود ۳۰۰ نفر هنرور هم در اطرافمان بودند و با چنین شرایطی نفس کشیدن هم سخت بود چه برسد به بازی کردن و اجرای مسابقه بوکس.
** برای سکانسهای مسابقه بوکس از حضور بدلکار استفاده نکردید؟
- نه، معتقد بودم که آنچه ما مدنظرمان است فقط با حضور خودم شکل واقعی میگیرد و حضور بدلکار، نقش را خراب میکرد. از طرفی مشت خوردن و زمین خوردنهای مهراد مهم بود که خودم ۲۰ سال دروازه بان تیم فوتبال هنرمندان هستم و این چیزها را خوب یاد گرفتم.
** حین بازی در همین سکانسهای مسابقه، جراحت برداشتید؟
- بله یکی از دندانهایم شکست. اما چون آدمی هستم که یا کاری قبول نمیکنم یا اگر قبول کنم سنگ تمام میگذارم تا آخر نقش همراهش بودم.
** از حضور شما به عنوان خوانندهای که بازی هم میکند، فقط برای برخی تراکهای سریال بهره بردند؟
- از ابتدا قرار بود که من چند تراک حتی بیشتر از این تعداد که پخش شد، برای میانه سریال بخوانم و در عوض تیتراژ را نخوانم که به بازیم لطمه بزند.
** این روزها «از یادها رفته» با «شهرزاد» قیاس میشود. در این باره نظری دارید؟
- این دو هیچ ربطی به هم ندارد. دلیل نمیشود هرجا مثلث عاشقانه باشد ربطش دهیم به شهرزاد! بیشتر به این دلیل ما را با شهرزاد قیاس میکنند که در یک برهه زمانی و با ده سال اختلاف روایت میشوند مثل گریم لباس استفاده از دکور و صحنه و ماشینها و ... وگرنه شخصیتها هیچ کدام شبیه شهرزاد نیستند. نه شخصیت من ربطی به قباد دارد و نه خسرو به فرهاد و در کل داستان چیز دیگری است.
** قرار است مخاطبان با دیدن سایر قسمتهای سریال سورپرایز شوند؟
- نه به اندازه مرگ مهراد.
** خوانندگی برایتان راحتتر است یا بازیگری؟
- خب خوانندگی شغل و زندگی من است و قطعا کار بسیار ساده تری است. اما بازیگری روح آدم را خط میاندازد. گاهی اوقات یک بازیگری حرفهای است و برای گریه کردن در یک سکانس میتواند با استفاده از تکنیک، به راحتی گریه کند، اما من نوعی اگر بخواهم در یک سکانس گریه کنم باید واقعا گریه کنم، چون تکنیکش را یاد نگرفتم.
** از این به بعد باز هم پیشنهادهای سریالی را میپذیرید؟
-نمی دانم و بستگی به شرایط موجود دارد و باید ببینم چه پیش میآید، چون بعد نقش مهراد نمیتوانم هر نقشی را بپذیرم یا باید در حد و اندازه مهراد باشد یا یک سر و گردن بالاتر.
** آلبوم جدیدی در راه دارید؟
- بله، کارهایش انجام شده و تا تابستان به بازار میآید.
سریال از یادها رفته به کارگردانی بهرام بهرامیان و تهیه کنندگی اکبر تحویلیان و با بازی حسین یاری، رضا یزدانی، هلیا امامی، رسول نجفیان، سیما تیرانداز، علیرام نورائی، پوریا پورسرخ، مهدی سلوکی هر شب از شبکه یک سیما پخش میشود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: رضا یزدانی خواننده مشهور ایرانی بازیگر از یادها رفته
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۴۴۹۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای بدن رنجور سردار آزمون چیست؟
سردار آزمون، ستاره ایرانی این روزهای باشگاه رم، رفتهرفته به پایان قرارداد قرضیاش با این باشگاه ایتالیایی نزدیک میشود و از همین حالا معادلات آینده او در حال بررسی است. سردار، بازیکن باشگاه لورکوزن آلمان است، ولی از آنجایی که ژابی آلونسو، سرمربی اسپانیایی این تیم، علاقه چندانی به حفظ آزمون نداشت، تصمیم گرفت این بازیکن ایرانی را مشروط به تیم دیگری قرض دهد. مشروط به این دلیل که سردار تا سال ۲۰۲۷ با این باشگاه آلمانی قرارداد دارد و اگر تیمی او را میخواهد، باید رقم مدنظر لورکوزن را فراهم کند.
درباره سردار آزمون شرایط روشن است. لورکوزن او را به باشگاه رم در ایتالیا به مدت یک سال قرض داده است. در قرارداد منعقدشده بین طرفین، عنوان شده اگر در پایان یک سال، رم خواهان به خدمت گرفتن همیشگی سردار آزمون باشد، باید رقم ۱۲ میلیون یورو به باشگاه لورکوزن بپردازد. اینجا مسئله دردسرساز شده است. لورکوزن چند وقتی بود میخواست سردار آزمون را از زنیت به خدمت بگیرد. باشگاه روسی حاضر نمیشد سردار آزمون را با رقمی کمتر از ۲۰ میلیون یورو بفروشد. لورکوزن، ولی حاضر به پرداخت چنین رقمی برای این مهاجم ایرانی نبود. به این ترتیب، سردار قراردادش را با زنیت تمدید نکرد تا در آخرین فصل حضورش در روسیه بتواند بهعنوان بازیکن آزاد، زنیت را ترک کرده و به هر باشگاهی که دوست دارد، برود.
لورکوزن، ولی در میانههای همان فصل به مهاجمی جدید احساس نیاز پیدا کرد و از اینرو در توافقی با مسئولان باشگاه زنیت و از آنجا که فقط شش ماه به پایان قرارداد سردار مانده بود، با ۲.۵ میلیون یورو این ستاره ایرانی را خرید. سردار دقیقا از زمانی که به لورکوزن پیوست مصدوم بود و مدتها طول کشید تا بتواند اولین بازیاش را برای این باشگاه آلمانی انجام دهد.
پس در وهله نخست، لورکوزن سردار آزمون مصدوم را با ۲.۵ میلیون یورو به آلمان کشاند. سردار در لورکوزن چندان خوششانس نبود؛ علاوه بر مصدومیت، سرمربی تیم هم تغییر کرد تا نوبت به حضور ژابی آلونسو برسد. آلونسو، اما از همان روز نخست نشان داد چندان اعتقادی به این بازیکن ایرانی ندارد؛ چراکه با وجود درخشش سردار در زمانهای اندکی که به بازی گرفته میشد، باز هم حاضر نبود او را در دیدارهای بعدی در ترکیب اصلی بگذارد.
چنین شد که سردار برای حفظ آمادگی به پیشنهاداتی که به دستش میرسید، فکر میکرد. در برههای حتی او آماده حضور در باشگاه مارسی فرانسه هم شد، ولی در نهایت آن انتقال هم انجام نشد تا اینکه در ابتدای همین فصل، پیشنهاد جذابتری به دستش رسید؛ انتقال قرضی به باشگاه رم. این یکی به قدر کافی وسوسهکننده بود. رم با ژوزه مورینیو، تیم جذابی به نظر میرسید؛ آنها در آخرین روزهای نقلوانتقالات از خرید مهاجم نامی بازمانده بودند و سردار آزمون گزینه بسیار مناسبی برایشان محسوب میشد.
سردار با علم به اینکه رم به مهاجم نیاز دارد و فرصت بازی بیشتری در مقایسه با لورکوزن نصیبش میشود، راهی پایتخت ایتالیا شد. آن زمان، هواداران رمی استقبال خوبی از سردار ایرانی نداشتند و حتی از تصمیم مورینیو انتقاد میکردند. مشکل اصلی، ولی نه نارضایتی هواداران، بلکه بخت بد سردار بود؛ رم در آخرین ساعات بازمانده تا بستهشدن پنجره نقلوانتقالات توانست روملو لوکاکو را راضی کند و به خدمت بگیرد. به همین سادگی، سردار آزمونی که یکی از بختهای اصلی رم برای حضور در پیشانی خط حمله بود، با ورود لوکاکو به نیمکت دوخته شد.
به غیر از بخت بد، بدن رنجور سردار آزمون هم مزید بر علت شد؛ او علاوه بر روزهای پرشماری که در لورکوزن به دلیل مصدومیت از دست داد، در رم هم روزهای مشابهی تجربه کرد تا رفتهرفته از تفکرات سرمربی برای حضور در ترکیب اصلی دور شود. بعدها اتفاق بدتری هم رخ داد و ژوزه مورینیو که سردار آزمون را خریده بود (ولی چندان از او استفاده نمیکرد) از کار برکنار شد تا نوبت به دنیله دروسی برسد؛ یک مربی جدید با تفکراتی جدیدتر، ولی رفتاری مشابه با سردار آزمون.
سردار نه در عصر مورینیو و نه در عصر دروسی فرصتی برای درخشیدن آنچنانی در ترکیب رم به دست نیاورده است. نتیجه را میتوان به لحاظ آماری هم مورد بررسی قرار داد. این ستاره ایرانی از ۳۴ هفته کنونی در سری A در ۲۵ بازی در فهرست نهایی گنجانده شده که از این تعداد فقط در ۲۰ بازی به زمین فرستاده شده است. نکته نگرانکننده دقایق اندکی است که سردار بازی کرده است. او در ۲۰ مسابقه فقط سه بازی را در ترکیب اصلی حضور داشته و بقیه را بهعنوان بازیکن ذخیره به میدان رفته است. در این مدت هم فقط سه بار گلزنی کرده و دو بار پاس گل داده است. میانگین زمانی هر ۱۷۵ دقیقه یک گل برای سردار در لیگ، باعث شده تا حالا رمیها نسبت به خواستن او یا دائمیکردن قراردادش تردید داشته باشند.
البته آنها از داشتن این بازیکن ایرانی راضی هستند، ولی اعتقادشان بر این است که سردار آزمون با کارنامهای که از خود بهجا گذاشته، ارزش پرداخت ۱۲ میلیون یورو را ندارد. به این ترتیب، اگر لورکوزن از خواستهاش برای فروش سردار آزمون با چنین رقمی عدول نکند، آنوقت این بازیکن ایرانی باید دوباره به آلمان برگردد، اما از آنجا که آلونسو هم سبک سردار آزمون را چندان نمیپسندد، پس احتمالا او دوباره باید به تیم دیگری قرض داده شود. البته که اگر لورکوزن حاضر شود رقم فروش سردار را پایین بیاورد، شاید او باشگاه جدیدتری هم پیدا کند.
سردار همین روزها در فوتبال اروپا مشتری دارد، ولی بیش از داستان رقم و ارزش مالی این بازیکن، به نظر میرسد مصدومیتهای مکرر، مانعی برای محققشدن خواستههایش در فوتبال اروپا شده است. در این فصل در لیگ، او چهار بازی را به دلیل مصدومیت و پنج بازی را به دلیل حضور در اردوی تیم ملی از دست داده است. فصل قبلش در لورکوزن هفت بازی متوالی را به دلیل مصدومیت از دست داده بود و یک فصل قبلتر نیز که در نیمفصل دوم به این تیم آلمانی پیوست، در یک نیمفصل فقط پنج بازی را به دلیل مصدومیت در ترکیب قرار نگرفت.
هرچند این آمار فقط مربوط به بازیهای لیگ است، اما همین تعداد هم مشخص میکند که سردار باید فکری هم به حال بدن رنجورش در فوتبال اروپا کند.